ردپاي يك خاطره

ردپاي يك خاطره

آموزنده ، سرگرمي

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:








موزيك و موزيك ويدئو ايراني و خارجي جديد



آهنگ جديد و زيباي شکيلا به نام چه خواهد شد . با دو کيفيت متفاوت

آهنگ جديد و زيباي حميد طالب زاده به نام بخشش  . با دو کيفيت متفاوت

آهنگ جديد و فوق العاده زيباي Enrique Iglesias & Jennifer Lopez به نام Mouth 2 Mouth . با دو کيفيت متفاوت

موزيک ويدئوي جديد و بسيار زيباي 25Band به نام يه باد خنک

آهنگ جديد و بسيار زيباي 25Band به نام يه باد خنک . با سه کيفيت متفاوت

آهنگ جديد و بسيار زيباي بابک مافي به نام من و تو . با سه کيفيت متفاوت

آلبوم جديد و زيباي رامتين دليران به نام خاحافظ عشق من ، خداحافظ . با دو کيفيت متفاوت


نظرات شما عزیزان:

سکوت
ساعت9:59---16 مهر 1390
منو تو آغوشت بگير خدا ميخوام بخوابم

آخه تو تنها كسي بودي كه دادي جوابم

منو تو آغوشت بگير ميخوام برات بخونم

روي زمين چقدر بده ميخوام پيشت بمونم

كي گفته بايد بشكنم تادستمو بگيري ؟

خسته شدم از عمري غربت و غم و اسيري

كي گفته بايد گرية شبامو در بياري

تا لحظه اي وقت شريفتو واسم بزاري

توي آغوش تو آرامش محظه

منو با خودت ببر حتي يه لحظه

بغلم كن منو بردار ببرم دور

ببرم از اين زمين سرد و ناجور

وقتي بايد واسة رها شدن يه بي فروغ بود

واسه آرامش نسبي كلي حرفاي دروغ بود

توي دنيا هر چيزي قيمتي داره حتي وجدان

اينا رو هيچ جا نخوندم نه تو انجيل نه تو قرآن

وقتي دنيا همه حرف پوچ و مفته

صداي هق هقتو پس كي شنفته ؟

تو كه ميگي پيشمي تا لحظة مرگ

اينكه ميگن ميشكني ، رنجم ميدي بگو كي گفته ؟

توي آغوش تو ديگه تنها نيستم

هر نفس اسير دست غمها نيستم

ديگه عاشقانه تر از عاشقانم

توي آغوش تو از درد خبري نيست

از دروغ و حرفاي زرد خبري نيست

نميبيني كسي از هراس نونش

جلو حرف ناصواب بنده زبونش


هیچ کس
ساعت9:53---16 مهر 1390
زیر این طاق کبود ، یکی بود . یکی نبود

مرغ عشقی خسته بود ، که دلش شکسته بود

اون اسیر یه قفس

شب و روزش بی نفس

همه آرزوهاش پر کشیدن بود و بس

تا که یک روز شاپرک نگاهشو گوشه ای دوخت

چشمش افتاد به قفس ، دل اون بدجوری سوخت

زود پرید روی درخت تو قفس سرک کشید

تو چشم مرغ اسیر غم دلتنگی رو دید

دیگه طاقت نیاورد ، رفت توی قفس نشست

تا که از حرفای مرغ ، شاپرک دلش شکست

شاپرک گفت که بیا تا با هم پر بکشیم

بریم تا اون بالاها سوار ابرا بشیم !

یه دفعه مرغ اسیر نگاهش بهاری شد

بارون از چشمای مرغ روی گونش جاری شد

شاپرک دلش گرفت وقتی اشک اون رو دید

با خودش یه عهدی بست ، نفس سردی کشید !

دیگه بعد از اون قفس ، رنگ تنهایی نداشت

توی دوستی شاپرک ذره ای کم نمیذاشت

تا یه روز یه باد سرد میون قفس وزید

آسمون سرخابی شد سوز برف از راه رسید

شاپرک یخ زد و یخ ، مرد و موندگار نشد

چشاشو رو هم گذاشت دیگه اون بیدار نشد

مرغ عشق شاپرکو به دست خدا سپرد
نگاهش به آسموووووووووون تا که دق کردش و مرد !


ali54
ساعت9:49---16 مهر 1390
نه خیال فردا را خواهم؛

نه توبه ی امروز را

و نه گناه دیروز را

نه گذر لحظه؛

نه بازی های زمانه؛

هیچکدام مرا نشکست

اما باز میگویند مجرمم چرا؟؟؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مهرداد تاريخ: شنبه 16 مهر 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

با سلام ، مهـرداد هستم و از اين كه اين وبلاگ رو براي ديدن و خواندن مطالب مورد توجه قرار دادين متشكرم. در اين وبلاگ سعي شده تا از مطالب مفيد و آموزنده استفاده بشه تا شما كاربران عزيز از اون لذت ببريد ، لذا اميدوارم با درج نظرات خود ، در پيشرفت هر چه بيشتر اين وبلاگ اين حقير رو ياري بفرمائيد. با سپاس از شما دوستان گرامي mehrdad_505@yahoo.com

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to mehrdad2.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com